پزشكي در دوره اسلام
علم پزشكي باعث اصلي و اساسي توجه مسلمانان به علوم عقلي گرديد. بدين معني كه احتياج خلفاي عباسي و اميراني كه در بغداد گرد آمده و اغلب ايراني بوده اند، موجب شد كه پزشكان گنديشاپور، يعني بزرگترين مركز علم پزشكي ايران در اواخر دوره ساساني و اوايل دوره اسلامي به پايتخت اسلامي خوانده و به كار گمارده شوند. اين پزشكان، كه اغلب حوزهي تدريسي در گنديشاپور داشتند، بعد از انتقال به بغداد حوزهي درسي خود را نيز به آن شهر منتقل كردند و از اين راه به پايتخت حكومت اسلامي يك نوع مركزيت علمي بخشيدند.
از نخستين معلمان و مؤلفان علم پزشكي در پايتخت حكومت اسلامي جورجيس بن بختيشوع و يوحنا ماسويه گنديشاپوري و بعضي ديگر از همشهريان آنان هستند كه طب را بنا بر روش گنديشاپور تدريس و تعليم مي كردند و بعد از اين دسته دور تعليم و ترجمه و تأليف به افرادي مانند حنين بن اسحق رسيد كه تربيت اصليش در اسكندريه يعني مركز علوم يوناني و طب بقراطي و جالينوسي بود. از حنين بن اسحق العباداني ( متوفي 264 هجري قمري ) علاوه بر ترجمههاي متعدد معروف، دو كتاب پزشكي به نام كتاب العين (در تشريح و معالجات چشم) و كتاب المسائل در مطالب عمومي پزشكي باقي است.
ستونهاي پزشكي اسلامي
تا اوايل قرن سوم هجري كار عمدهاي كه به طور مستقيم بوسيله مسلمانان ايراني در پزشكي صورت گرفته باشد، مشهود نبود. در اين اوان نخستين پزشك بزرگ ايراني كه نخستين ركن از اركان چهارگانه علم پزشكي را تأليف كرده است، ظهور نمود و او ابوالحسن علي بن سهل بن ربن طبري است؛ پدرش سهل از رياضي دانان بزرگ ايراني بود كه در مركز معروف علمي مشرق ايران ( كه از اواخر دوره ساساني به بعد معروفيت داشت )، يعني مرو، تربيت يافته بود و ترجمه بعضي از كتابهاي رياضي را به عربي به او نسبت مي دهند.
علي بن ربن مدتي در مازندران سمت دبيري مازيار بن قارن ( متوفي 224 هجري ) را داشت و بعد از اسارت و قتل او به بغداد رفت و سمت دبيري المعتصم را يافت و به تأليف كتابهايي مبادرت نمود كه مهمتر از همهي آنها كتاب فردوس الحكمه است كه به سال 1928 ميلادي چاپ شده است. ابن ربن در تأليف كتاب خود از اطلاعات ايرانيان و هندوان و يونانيان در مسائل مختلف استفاده كرد و به جميع مباحث علم پزشكي و داروشناسي در آن توجه نمود و به همين سبب كتاب او نخستين كتاب جامع پزشكي شمرده شده كه به زبان عربي در تمدن اسلامي و به وسيله مسلمانان تأليف گرديده است.
بعد از ابن ربن نوبت تأليف و تعليم در علم طب به چند تن از پزشكان بزرگ و سرانجام به محمد بن زكرياي رازي پزشك و فيلسوف بزرگ ايران ( متولد 250 و متوفي 311 هجري قمري ) رسيد. ارزش كار محمد بن زكريا در آن است كه با روش تجربي خود، كه همه جا بكار مي برد، توانست راههاي جديدي دردرمان بجويد و بيماريها و داروهاي تازهايي را كشف كند يا مورد آزمايش قرار دهد. به عبارت ديگر مطالب تازه و سودمندي بر اطلاعات پزشكان بزرگ قديم بيفزايد يا بعضي از اشتباهات آنان را جبران كند.
از مهمترين آثار او نخست كتاب الحاوي از قرن چهارم به بعد همواره از مهمترين كتابهاي پزشكي شمرده شده است. اين كتاب حكم دايره المعارف بسيار مفصلي از علم پزشكي عصر خود را دارد كه به سبب تفصيل بسيار تمام جلدهاي سي گانهي آن موجود نيست؛ بدين معني كه از ترجمه لاتين آن 25 جلد و از متن عربي آن حدود نيمي از كتاب موجود است. اين كتاب را شاگردان رازي بعد از او از روي يادداشتهاي وي مرتب و از مسوده خارج كردند. الحاوي كاملترين و جامعترين اطلاعات علم پزشكي را تا عهد مؤلف در برداشت و به همين جهت دومين ركن از اركان چهارگانه علم طب در تمدن اسلامي شمرده شد.
ديگر از كتابهاي مشهور رازي در علم پزشكي كتاب المنصوري يا طب المنصوري در ده جزو است كه در قرون وسطي چند بار به زبان لاتين نقل و بعد بارها چاپ شده است. چند كتاب ديگر هم از رازي در علم پزشكي موجود است كه معروفتر از همه كتاب الشكوك در ذكر ايراداتي بر جالينوس و ديگر كتاب من لايحضره الطبيب بوده است حاوي دستورهاي سادهاي براي درمان و ديگر كتاب برءالساعه شامل درمان سريع براي بيماريها.
بعد از محمد بن زكرياي رازي از ميان بزرگترين پزشكان قرن چهارم هجري بايد نام علي بن عباس مجوسي اهوازي طبيب عضدالدوله ديلمي را ذكر كرد. وي شاگرد پزشك بزرگ ايراني ابوماهر قمي بوده است. وفات اهوازي به سال 384 هجري اتفاق افتاد و چون بردين زرتشتي باقي مانده بود، او را مجوسي گفته اند. از كتاب مشهور او كامل الصناعه معروف به الطب الملكي يا كناش عضدي نسخههاي بسيار در دست است و چند بار به چاپ رسيده است. اين كتاب بيست مقاله دارد كه در تمام بابهاي علم پزشكي به تفصيل نوشته شده و پيش از قانون كاملترين كتاب در پزشكي شمرده مي شد و بعد از تأليف كتاب قانون هم همواره جزو كتابهاي مهم مورد مطالعه و استفاده اهل فن بود. اين كتاب به لاتين ترجمه شده و آن ترجمه چند بار به چاپ رسيده است.
از پزشكان بزرگي كه در قرن چهارم شهرت عمده اي در مشرق ايران داشته ابوسهل مسيحي جرجاني ( عيسي بن يحيي ) معاصر و دوست و به قولي يكي از استادان بوعلي در طب بود و در دربار آل مأمون در خوارزم زندگي مي كرده است و حدود سال 403 هنگامي كه به همراه ابن سينا از بيم سلطان محمود غزنوي از بيابان خوارزم به طرف خراسان ميرفته در آن بيابان در گذشت. كتاب مشهور او المائه في الصناعه الطبيه كتابي است بزرگ حاوي تمام بابهاي پزشكي در صد فصل و از او غير از اين كتابها و رسالههايي در پزشكي و حكمت باقي مانده است.
آخرين پزشك بزرگ قرن چهارم و آغاز قرن پنجم هجري كه بدون شك يكي از پزشكان بزرگ جهان شمرده مي شود، ابوعلي حسين بن عبدالله بن سينا ( 370- 428 هجري قمري ) است. آغاز زندگاني او در بخارا گذشت و سپس به خوارزم رفت و در سال 403 از بيم سلطان محمود غزنوي به خراسان و گرگان گريخت و از آنجا به ري و اصفهان مسافرت كرد. در همدان وزارت شمس الدولهي ديلمي يافت و آخر كار به اصفهان وزير علاءالدولهي كاكويه ( متوفي 433 ) شد و سرانجام در يكي از سفرهاي خود به همدان در گذشت و در همان شهر مدفون شد و اينك مقبره باشكوه وي كه به ياد بود هزاره تولد او از طرف انجمن آثار ملي در سال 1332 شمسي ساخته شده هم آنجاست.
ابوعلي بن سينا در انواع فنون حكمت و شاخههاي آن دست داشت و تأليفهايي در غالب آنها پديد آورد. اهميت او در علم پزشكي در آن است كه پزشكي اسلامي را به منتهاي كمال رسانيد و به آن نظم منطقي و جنبه علمي كامل داد. از او رسالهها وكتابهاي متعدد در علم طب باقي مانده كه از همه مهمتر كتاب القانون في الطب است در پنج قسمت كه در آن همهي مسائل علم پزشكي و تشريح و داروسازي و داروشناسي را مطرح كرده است و از آن به تمامي يا اجزا، ترجمههاي متعددي به لاتين و ديگر زبانها شده كه چندين بار به چاپ رسيده است و به سبب اهميتي كه در ميان مسلمانان يافته بود شرحهاي متعددي بر آن نگاشته و تلخيصهايي از آن ترتيب داده اند.
برچسب: ،